ضرب المثل هاي محلى مازندرانی _ سری پنجم
ضرب المثل هاي محلى مازندرانی
اَگِه داروَک بَخوندِه گِنِه وارِش اِنِه: اگر قورباغه سبز روي درخت بخواند ميگويند باران ميآيد.
پنج شنبه نون و خِرما دَر کامبي تا اَمِه مِردِه جِه بَرِسِه: پنجشنبه نان و خرما بيرون ميدهيم تا ثوابش به مرده ما برسد.
چايي دِلِه دار دَرِه مِهمون قد بِلِند اِنِه: روي چايي ساقه اش قرار گرفته مهمان قد بلند ميآيد.
خوي بد بدي صدقه دَر هاکِن تا بدي اون خو بر طرف بَوشِه: خواب بد ديدي صدقه بده تا بدي آن خواب بر طرف شود.
سگ سر او نَشِند تِه دَست گِند موک زَندِه: روي سگ آب نريز دستت زگيل ميزند.
شو بي وقت نونه جارو بَزوئن فرشته ملائکه رِه شِه سِرِه جا بيرون کاندي: شب بي موقع نبايد جارو بزني چون فرشته و ملائکه را از خانه خود بيرون ميکني.
گرم تندير سَره دَپوشي تِه وِسِه حادثه پيش اِنِه: سر تنور گرم را بپوشاني براي تو حادثه پيش ميآيد.
نِمِک رِه نِشِند بِنِه بِه خاطر اين که حضرت زهرا چشم اُو هَستِه: نمک را زمين نريز به خاطر اين که آب چشم حضرت زهرا است.
وِشنا رِه خورِش نَوِنِه خوره بالش نَوِنِه: آدم گرسنه اهميتي به خورشت غذا نميدهد ادم خواب الود اهميتي به بالشت نميدهد.
ادامه مطلب